ما انسانها از بیشتر ژنهای خود دو نسخه داریم: یک نسخه از مادر و دیگری از پدر. به این نسخهها آلل یا الل (Allele) گفته میشود. پس آللها اشکال یا نسخههای مختلف یک ژن هستند. تفاوتهای میان آللها و قدرت اثرگذاری آنها، بحث ژن غالب و ژن مغلوب را پیش میکشد. این بحث، رابطه بین دو نسخه از یک ژن را بیان میکند و موضوع قانون سوم مندل، یعنی «غالبیت» ژنها است. در ادامه درباره تشخیص ژن غالب و مغلوب توضیح میدهیم.
در دنیای علم به فرآیند انتقال صفات از والدین به فرزندان «وراثت» یا «توارث» میگویند. دراینمیان «ژنتیک» علمی است که به چگونگی وراثت و طرزکار «ژنها» میپردازد. ژن بخشی از مولکول DNA یا RNA است و واحد پایه وراثت، ازلحاظ فیزیک و عملکرد، محسوب میشود.
پدر ژنتیک را «گرگور مندل»، کشیش و گیاهشناس اتریشی، میدانند. او در قرن ۱۹ میلادی، براساس آزمایشها و مشاهدات خود روی گیاه نخودفرنگی، الگو و قوانینی برای وراثت مطرح کرد. وراثت مندلی، یک الگوی وراثت است که از «قوانین وراثت مندلی» پیروی میکند. در قانون مندل، ژنی که از والدین به ارث میرسد، به شکل مساوی بین «گامتها» یا همان سلولهای جنسی نر و ماده تقسیم میشود. قانون سوم وراثت مندل هم درباره مفهومی ب است.

ژن غالب چیست؟
بنا به قانون اول مندل، موسوم به قانون تفکیک ژنها، آللهایی که ایجادکننده صفات جداگانه هستند، بهطور مستقل از یکدیگر به گامت منتقل میشوند. یعنی انتخاب بیولوژیکی آلل برای یک صفت، به انتخاب آلل دیگر برای صفت دیگر ارتباطی ندارد.
اگر آللهای یک ژن با یکدیگر متفاوت باشند، یکی از آنها بر دیگری غلبه پیدا میکند که به آن ژن غالب (Dominant) گفته میشود. آلل دیگر، ژن مغلوب (Recessive) نامیده میشود و مجال بروز پیدا نمیکند. بهعبارتی ژن غالب یا نسخه غالب یک ژن، خودش را نسبت به نسخههای دیگر آن ژن در فرد، ازجمله ژن مغلوب، به شکل قویتری بروز میدهد. بهطورکلی اگر فردی دو نسخه از یک ژن داشته باشد، نسخهای که در شجرهنامه خانوادگی او بیشتر دیده میشود، همان ژن غالب خواهد بود.
تنوع ژنتیکی قادر است عملکردی را در یک سلول به وجود بیاورد که یا بسیار مفید یا بسیار مضر است؛ به اندازهای که نسخه دیگر ژن نمیتواند تأثیر آن را خنثی کند. در نتیجه فرد یک جهش غالب خواهد داشت. این جهش ممکن است یک ویژگی مانند رنگ چشم یا یک نوع بیماری ارثی باشد. بهعنوان مثال میتوانیم از بیماری هانتینگتون (Huntington’s disease) نام ببریم که یک بیماری زوال سیستم عصبی و اغلب ارثی است و بهمرور باعث اختلالات حرکتی و شناختی میشود. هانتینگتون یک جهش غالب است؛ یعنی به ارث بردن یک نسخه از ژن معیوب برای ایجاد این اختلال کافی است.
ژن مغلوب چیست؟
ژنهای مغلوب، ژنهای ضعیفی هستند که فرصت بروز پیدا نمیکنند؛ مگر آنکه با ژنی شبیه به خود ترکیب شوند. پس تفاوت ژن غالب و مغلوب در این است که برخلاف آلل غالب، آلل مغلوب با وجود تنها یک نسخه از آن در فرد نمیتواند صفت مربوطه را ایجاد کند. در تعریفی دیگر، به آللی که صفت آن در نسل اول وراثت پدیدار نمیشود آلل مغلوب میگویند.
بهطورکلی در بسیاری از ژنها، بدن میتواند با معیوب بودن یکی از نسخهها کنار بیاید؛ اما ناهنجار بودن هر دو نسخه باعث اختلال در کار سلول خواهد شد که میتواند نتایج مختلفی، از تغییر رنگ مو گرفته تا بیماری و اختلال را بههمراه داشته باشد. صفات مغلوب، طبق همین الگو عمل میکنند. فرد حامل یک نسخه معیوب دارد، اما نسخه سالم برای عملکرد درست سلولهای او کفایت میکند. برای آشنایی با بیشتر با بیماری های ژنتیکی کلیک کنید.
نقش آلل ها در تعیین صفات غالب و مغلوب
تفاوتهای آللها میتواند روی ماهیت پروتئین تولیدی آنها یا نحوه اثر آن تأثیر بگذارد و زمان، مکان و مقادیر تولید پروتئین را تغییر بدهد. پروتئینها روی «صفات» اثر میگذارند؛ درنتیجه تغییر پروتئین میتواند «فنوتیپ» متفاوتی به وجود بیاورد. منظور از فنوتیپ، ویژگیهای قابل مشاهده موجودات زنده یا همان صفت است. در مقابل، اصطلاحی با عنوان «ژنوتیپ» داریم که برای اشاره به ساختار ژنتیکی و نه لزوماً ظاهری به کار میرود.
یک آلل غالب در کسانی که یک نسخه از آن را دارند، یک فنوتیپ غالب میسازد. این نسخه میتواند تنها از یک والد به ارث رسیده باشد. اما برای آنکه آلل مغلوب بتواند فنوتیپ مغلوب بسازد، فرد باید دو نسخه از آن داشته باشد؛ از هر والد یکی. فردی که برای یک ژن خاص، یک آلل غالب و یک آلل مغلوب دارد، فنوتیپ غالب را بروز خواهد داد. او «حامل» آلل مغلوب محسوب میشود. او آلل مغلوب را دارد، ولی فنوتیپ مغلوب را خیر.
در رابطه با ژن غالب و مغلوب توجه داشته باشید که آللهای غالب از نظر فیزیکی بر آللهای مغلوب تسلط ندارند. غالب یا مغلوب بودنِ یک آلل به پروتئینی که رمزگذاری میکند، بستگی دارد. غالب بودن همچنین میتواند نسبی باشد؛ به طوری که یک آلل از یک دید در جایگاه غالب و از دیدی دیگر در جایگاه مغلوب قرار بگیرد. مثلاً بیماری کمخونی داسیشکل، یک بیماری ارثی با الگوی مغلوب است.
کسانی که یک نسخه از معیوب سلول داسی دارند سالم هستند و آنها که دو نسخه دارند، سلولهای داسیشکل زیادی خواهند داشت. در این بین کسانی که یک آلل معیوب و یک آلل طبیعی دارند، تعداد کمی سلول داسیشکل دارند و سلولهای آنها در شرایط خاصی، راحتتر داسی میشوند. یعنی آنهایی که یک کپی از هر آلل دارند یک فنوتیپ میانی خواهند داشت.
بررسی شجره نامه خانوادگی
با یک قلم و کاغذ و یادداشت کردن بعضی ویژگیهای جسمی بارز افراد یک خاندان، مثل چسبیده بودن یا جدا بودن نرمه گوش از سر، میتوانید از اصول وراثت و شجرهنامه برداشت بهتری به دست بیاورید.
ابتدا یک شجرهنامه بکشید که در آن حداقل سه نسل از اعضای خاندان شما حضور داشته باشند. میتوانید جنسیت مذکر را با مربع و مؤنث را با دایره مشخص کنید. سه کپی از این شجرهنامه بگیرید. حالا بالای هرکدام از چهار برگه موجود، یکی از این عبارتها را بنویسید: نرمه گوش، «قله بیوه» (خط موی V شکل در وسط پیشانی)، موی پشت انگشت (پشت بندانگشت میانی) و انگشت شست برگشته.
سپس همان اعضای خاندان را که در شجرهنامه از آنها نام بردهاید، کنارهم جمع کنید. شجرهنامه «نرمه گوش» را بردارید و زیر نام هر عضو شجرهنامه بنویسید که نرمه گوش او به سر چسبیده است یا حالتی آویزان دارد. بعد به سراغ برگه قله بیوه بروید و کلاً هر نوع خط موی V شکل در جلوی پیشانی را قله بیوه در نظر بگیرید. نتایج را یادداشت کنید.
ببینید که کدام اعضای خانواده در پشتِ بندِ وسطِ انگشت یا انگشتهای خود، حتی در حد یک تار موی کوچک، مو دارند. این نتایج را هم در برگه مربوطه درج کنید. حالا سراغ برگه آخر بروید و از بستگان خود بخواهید که دستشان را مشت کنند و انگشت شست خود را به طرف بالا بکشند. ببینید که آیا شست اصطلاحاً برگشته است یا خیر. نتیجه را ثبت کنید.
حالا به نتایج نگاهی بیندازید. میتوانید الگویی را در آنها تشخیص بدهید؟ معمولاً داشتن نرمه گوش جدا، قله بیوه، موی بند انگشت وسط و شست برگشته را جزء صفات غالب حساب میکنند که البته درواقع ماجرا پیچیدهتر از آن است.
اگر شما دو آلل یکسان از ژنی داشته باشید، اصطلاحاً برای آن ژن «هموزیگوت» هستید. در آن سو اگر دو آلل متفاوت داشته باشید، نسبت به آن «هتروزیگوت» خواهید بود. بهخاطر آنکه فرد برای نشان دادن صفت غالب تنها به یک نسخه از آلل غالب نیاز دارد، میتواند برای آن آلل هموزیگوت یا هتروزیگوت باشد.
در نتیجه فردی که یک ویژگی غالب را نشان میدهد، میتواند با فرد دیگری که ویژگی مغلوب را بروز میدهد یا فرد دیگری که ویژگی غالب را دارد، فرزندی داشته باشد که این فرزند ممکن است هرکدام از این دو ویژگی را دارا باشد. دو نفر که هر دو یک ویژگی مغلوب دارند، به احتمال زیاد فرزندی خواهند داشت که ویژگی مغلوب را نشان میدهد. البته نباید تأثیر عوامل دیگر بر وراثت را هم نادیده گرفت.
بررسی صفات و مربع پونت
مربع پانت (Punnett Square) یا مربع پونت، جدولی برای پیشبینی ژنوتیپهای حاصل از جفتگیری میان موجودات است. این ابزار به زیستشناسان و متخصصان ژنتیک کمک میکند تا احتمال نتایج ژنتیکی مختلف را محاسبه کنند. به تعریفی دیگر، مربع پونت نمایشی بصری از توارث مندلی است و آن را میتوانیم جدولی از ترکیبات احتمالی آللهای مادری با آللهای پدری بدانیم. در جدول پونت تمام ترکیبهای ممکن بین آللهای غالب و مغلوب به تصویر کشیده میشود. به این ترتیب، امکان وجود ژنوتیپها یا فنوتیپهای مختلف مشخص خواهد شد.
برای ساخت مربع پونت، یک مربع بزرگ رسم و آن را به چهار مربع تقسیم میکنیم. حالا یک ضلع از مربع بزرگ را به پدر و ضلع مجاور را به مادر اختصاص میدهیم. سپس دو آلل موردنظر خود را با حروف انگلیسی، غالب با حرف بزرگ و مغلوب با حرف کوچک، با ترکیبات مختلف در مربعهای کوچک جای میدهیم؛ مثل: AA، Aa، aA و aa. در ادامه با اصول احتمال، میتوان درصد وقوع هر نتیجه را محاسبه کرد. برای ترسیم مربع پونت میتوانید از ابزارهای آنلاین، مانند این وبسایت، استفاده کنید.
آزمایش ژنتیک برای تشخیص ژن غالب و مغلوب
آزمایش ژنتیک یا آزمایش DNA یک تست پزشکی است که در تشخیص ژن غالب و مغلوب، مشکلات ژنتیکی، تعیین احتمال ابتلا به بیماریها یا اختلالات خاص و پیدا کردن ژنهای جهشیافته قابل انتقال به فرزندان کارایی دارد. این تست روی نمونه خون، پوست، مو، مایع آمنیوتیک یا بافتهای دیگر بدن انجام میشود و تمرکز آن روی تغییرات ژنها، کروموزومها و پروتئینها است.

انواع مختلفی از تست ژنتیک وجود دارد که هرکدام بخشی از سیستم توارث را پوشش میدهد؛ ازجمله:
-
تست ژنها
در تست ژن، دیانای فرد آنالیز میشود تا تغییرات یا جهشهای خاصی که میتوانند عامل اختلال ژنتیکی باشند، مورد بررسی قرار گیرند. در این تست ممکن است یک یا چند ژن یا تمام DNA بررسی شود که دراینصورت به آن آزمایش ژنومی میگویند.
-
تست کروموزومها
کروموزوم ساختاری رشتهای و فشرده در هسته سلول است که اطلاعات ژنتیکی فرد را در قالب ژن حمل میکند. هر کروموزوم، بستهای شامل تعدادی DNA و پروتئین است. در تست کروموزوم، رشتههای بلند حاوی DNA مطالعه میشوند و تغییرات توالی ژنها مورد بررسی قرار میگیرند. یکی از این تغییرات میتواند وجود نسخهای اضافی از یک کروموزوم باشد.
-
تست پروتئینها
در تست پروتئین، فعالیت آنزیمها در سلولها آنالیز میشود و روی محصولات واکنشهای شیمیایی در سلولها مطالعه میشود. وجود مشکل در پروتئینها میتواند حاکی از تغییراتی در DNA باشد که زمینهساز اختلال میشوند.
اگر یک بیماری یا اختلال از نوع اتوزومال مغلوب باشد، یعنی لازمه ابتلا به دو نسخه از ژن معیوب باشد. فرد درصورت حامل بودن آن نیز احتمال دارد علائمی از خود نشان ندهد. در نتیجه فرد ممکن است از اینکه ژن معیوب دارد، اطلاعی نداشته باشد و حتی بعد از آنکه به عنوان والد، آن را به فرزند منتقل کرد هم از این موضوع باخبر نشود.
تست غربالگری حامل یا غربالگری ناقل در این شرایط به کار میآید و نشان میدهد که آیا فرد حامل ژن جهشیافتهای مربوط به بیماریهای اتوزومال مغلوب دارد یا خیر. بیشتر غربالگریهای ناقل، برای اختلالات اتوزومال مغلوب انجام میشود. غربالگری حامل را میتوان پیش از بارداری یا در دوران بارداری انجام داد. بهتر است که زوجین همزمان این تست را انجام دهند؛ البته درصورتیکه هزینه آن برای آنها مشکلساز نباشد.
تفسیر آزمایش ژنتیک در خیلی از موارد کار آسانی نیست و برای این کار، پزشک نتایج را در کنار سوابق پزشکی فرد و خانواده قرار میدهد. تست ژنتیک یکی از نتایج زیر را خواهد داشت:
-
نتیجه مثبت
به معنای پیدا شدن یک جهش ژنتیکی عامل اختلال یا بیماری است. این نتیجه ممکن است تأییدی بر تشخیص بالینی باشد و فرد را حامل یک ژن یا دارای زمینه ابتلا به یک بیماری بداند.
-
نتیجه منفی
منفی شدن آزمایش DNA یعنی آنکه آزمایشگاه جهش ژنتیکی مخربی پیدا نکرده است. این نتیجه میتواند تشخیص بالینی اولیه، حامل بودن فرد یا احتمال بیشتر ابتلای او به بیماریهای خاص را رد کند.
-
نتیجه نامشخص
نتیجه نامشخص یا غیرقطعی میتواند به معنای آن باشد که آزمایشگاه جهشی را یافته، ولی از عوارض احتمالی آن مطمئن نیست؛ چون بههرحال همه انسانها تغییراتی طبیعی در دیانای خود دارند که روی سلامتی آنها تأثیر نمیگذارد.
مشاوره ژنتیک
یکی از پیشنیازهای به دنیا آوردن فرزندان سالم، مشاوره ژنتیک است که در مواردی باید با آزمایش ژنتیک همراه شود. ازدواج فامیلی از مهمترین عواملی است که باعث بروز صفات اتوزومال مغلوب میشود. دانشمندان تخمین میزنند که هر فرد بین ۵ تا ۵۰ جهش ژنی دارد که خطر ابتلا به بیماری یا اختلال را بههمراه میآورد.
حال، مشکل اینجا است که احتمال مشترک بودن ژنهای معیوب در بین خویشاوندان بالاتر است. بههمینخاطر است که ازدواجهای فامیلی توصیه نمیشوند و قبل از ایجاد چنین پیوندهایی حتماً باید مشاوره و غربالگری ژنتیک برای آنها صورت بگیرد. صدها اختلال ژنتیکی مغلوب وجود دارند که بعضا بسیار نادر هستند. شماری از اختلالات ژنتیکی هم در بعضی قومیتها شایعتر هستند که مشاور ژنتیک با بررسی تبار زوجین و شجرهنامه آنها، میتواند در جلوگیری ابتلای فرزند به این اختلالات به آنها کمک کند.
بعضی از بیماریهایی که مشاوره ژنتیک میتواند از آنها جلوگیری کند یا احتمال بروز آنها را کاهش دهد عبارتند از:
- سندرم داون
- سرطان روده و سرطان سینه
- بیماری هانتینگتون
- کمخونی سلول داسیشکل
- فیبروز کیستیک (چسبندگی مخاط)
تأثیر عوامل محیطی بر ژن غالب و مغلوب در انسان
عوامل محیطی نقش انکارناپذیری بر ژنها دارند. داروها، مواد شیمیایی، دما و نور، بعضی از عوامل محیط بیرون هستند که میتوانند روی روشن/خاموش شدن ژنها اثر بگذارند. بااینحال عوامل محیطی تنها به دنیای پیرامون فرد محدود نمیشوند؛ بلکه اگر بدن را هم یک دنیا در نظر بگیریم، هورمونها و متابولیسم درون آن را نیز میتوانیم از عوامل محیطی تأثیرگذار بدانیم. دراینمیان یکی از عوامل دنیای درون ما انسانها که بر فعالیت ژن غالب و مغلوب و بهعبارتی «بیان ژن» اثر میگذارد، جنسیت است.
طاسی سر، یک نمونه از تأثیر جنسیت بر فعال/غیرفعال بودن ژنها است. آلل طاسی که باعث ریزش مو میشود، با مقادیر بالای هورمونهای تستوسترون و دیهیدروتستوسترون (DHT) تحریک میشود. بهطورکلی سطح این هورمونها در مردان نسبت به زنان بسیار بالاتر است و همین باعث میشود که آلل طاسی در مردان بروز قویتری داشته باشد. مثال دیگر، شیردهی است. با آنکه ژنهای تولید شیر در هر دو جنس وجود دارند، این ژنها فقط در زنان شیرده مجال بروز پیدا میکنند.
از نمونههای تأثیر عوامل شیمیایی بر بیان ژن، میتوانیم به اکسیژندرمانی اشاره کنیم که متاسفانه در مواردی باعث نابینایی در نوزادان نارس شده است. در دهه ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ میلادی، تجویز اکسیژن برای «طبیعی کردن» ریتم تنفس نوزادان نارس، بسیار رایج بود. آن زمان از رابطه میان سطوح بالای اکسیژن و آسیب به شبکه چشم نوزادان نارس (رتینوپاتی نوزاد نارس) آگاهی کافی وجود نداشت و همین باعث نابینا شدن حدود ۱۰ هزار نوزاد در سراسر دنیا شد.
موردی دیگر میتوان از داروی آرامبخش، ضد سرطان و ضد بیماریهای پوستی تالیدومید یاد کرد که در دهه ۱۹۵۰ میلادی به بازار عرضه شد. با آنکه این دارو روی بیان ژن بزرگسالان تأثیر خاصی نداشت، اما آثار مخربی روی رشد جنین میگذاشت که در آن زمان کسی از آنها باخبر نبود. نور و دمای محیط نیز قادرند روی بیان ژن اثر بگذارند. مثلاً خرگوشهای هیمالیایی حامل ژن C هستند که برای تولید رنگدانه در خز، پوست و چشمهای آنها لازم است.
این ژن در دمای بالای ۳۵ درجه غیر فعال میشود و از ۱۵ تا ۲۵ درجه سانتیگراد بیشترین فعالیت را دارد. ژن سی در قسمتهای مرکزی بدن خرگوش غیرفعال است و رنگدانه تولید نمیکند که باعث میشود رنگ خز سفید شود. اما در گوش و پا که دمای کمتری دارند با رنگ سیاه مواجه میشویم. درمورد نور هم میتوانیم از پروانهها نام ببریم که در گونههایی از آنها، رشد بالها و رنگ آنها بسته به نور محیط در زمان رشد حشره فرق میکند.
جمع بندی
علم ژنتیک نهتنها قادر است کیفیت و کمیت زندگی ما انسانها را بالا ببرد، بلکه میتواند در زندگی سایر موجودات زنده این کره خاکی هم نقش پررنگی بازی کند؛ دیانای، هرچند با ساختاری متفاوت از ما، در وجود آنها هم هست. البته که مانند ما انسانها، کدهای DNA در میان جاندارهای یک گونه هم با یکدیگر تفاوتهایی هرچند کوچک دارند. از این واقعیت با اصطلاح «تنوع ژنتیکی» یاد میشود.
این تنوع ژنتیکی است که باعث تفاوت رنگ مو در انسانها، طعم در میوهها، شکل منقار یا نوک پرندهها میشود. تنوع ژنتیکی همچنین از آن جهت اهمیت دارد که شانس گونهها را برای بقا بیشتر میکند. بااینحال با کوچک شدن و منزوی شدن جمعیت جانداران، این تنوع ژنتیکی کم و کمتر میشود. با ادامه این روند، توانایی گونهها برای سازگاری و بقا افت خواهد کرد.
وقتی گونهای دارای تنوع زیادی در دیانایهای خود باشد، میگوییم که تنوع ژنتیکی بالایی دارد. در گونههای با تنوع ژنتیکی بالا، جهشهای زیادی در دیانای وجود دارد که باعث تفاوتهای ظاهری و غیرظاهری فراوانی در آن جمعیت میشود؛ مسألهای که میتوانیم از آن با عنوان «سازگاری» یاد کنیم. مثلاً بعضی سیبها به دلیل ژنهای خاص خود، در آبوهوای گرم رشد بهتری دارند. ویژگیهای متنوع گونههایی که تنوع ژنتیکی بالایی دارند، باعث میشود که آنها بهتر با تغییرات محیطی کنار بیایند.
میتوانیم حدس بزنیم که وجود جهشهای کم در دیانای یک گونه به چه معنا میتواند باشد. تنوع ژنتیکی کم یعنی آنکه تنوع محدودی از آللها برای ژنهای آن گونه وجود دارد که باعث میشود تفاوتهای چندانی در جمعیت آن گونه دیده نشود. این میتواند به معنای سازگاری کمتر با تغییرات محیطی باشد. تنوع ژنتیکی پایین اغلب از پیامدهای ازدستدادن زیستگاههای طبیعی است؛ چراکه نابودی زیستگاه یک گونه یا تقسیم شدن آن به قطعات کوچک، کوچک شدن جمعیت را بههمراه خواهد داشت.
کوچکی جمعیت میتواند به افزایش مرگومیر و کاهش تولیدمثل و انتقال آللها منجر شود؛ ضمن آنکه انتخاب جفت را هم محدود میکند و بهتدریج، موجودات ناچار به جفت شدن با خویشاوندان یا به عبارتی پیوند با همخون میشوند. متاسفانه همخونها معمولاً از سطح سلامت پایینتری برخوردار هستند. با این حساب علاوهبر مشکل انقراض گونهها، شاهد از بین رفتن تنوع ژنتیکی گونهها هم خواهیم بود.
خوشبختانه ما انسانها میتوانیم با اقداماتی مانند بازگرداندن بازماندههای حیوانات به زیستگاههای سابق، ساخت پلهای ویژه حیات وحش و متصل کردن دوباره جمعیتهای حیوانات وحشی که توسط شهرها و بزرگراهها از یکدیگر جدا شدهاند، گامهایی در جهت بهبود اوضاع برداریم.